تاریخچه استان مازندران
سفر و گردش در استان مازندران و تماشای طبیعت بسیار زیبای آن در تمامی شهرها و روستاهای این استان، دقیقا چیزی است که تمامی گردشگران به دنبال آن هستند. آرامشی که گردشگران در طبیعت استان مازندران کسب می کنند، مهم ترین عاملی است که افراد بسیاری را به این استان می کشاند.
استان مازندران علاوه بر طبیعت بسیار زیبایی که دارد، آثار باستانی بسیار زیبایی نیز دارد که می تواند تجربه ای هیجان انگیز را برای گردشگران رقم بزند؛ به ویژه برای آن دسته از مسافرانی که به تماشای آثار تاریخی و دنیای باستان شناسی، علاقه مند هستند، این مکان می تواند گزینه مناسبی برای آنها باشد.
استان مازندران علاوه بر جذابیت گردشگری، دارای جذابیت در تاریخچه پیدایش و شکل گیری این استان نیز می باشد. چه بسا که این تاریخچه می تواند پیش زمینه ای مناسب برای آشنایی بیشتر با این استان و همچنین مکان های گردشگری استان زیبای مازندران می باشد.
آخرین مطالعات باستان شناسان ایرانی در حوالی غارهای هوتو در شهر بهشهر و رستم کلا، نشان می دهد که تاریخچه استان مازندران به حدود 400 سال پیش باز می گردد.
این غارها محل سکونت انسان های اولیه بوده است و در این غارها برای شکار، امرار معاش و تهیه غذا می پرداختند. براساس بررسی های باستان شناسان دریافته اند که این سرزمین از قدیمی ترین سکونت گاه های بیشتر در قسمت حواشی دریای خزر بوده است و قدمت سکونت ساکنان این منطقه به حدود ده هزار سال پیش بازمی گردد.
ساکنین استان مازندران همانند دیگر انسان های ساکن در فلات ایران، توانسته اند به مرور زمان و به صورت تدریجی مسیر تکاملی را طی می کنند و از دوران پارینه سنگی، میان سنگی، نو سنگی و در نهایت دوران شهر نشینی را با موفقیت پشت سر بگذارند. همچنین توانسته اند برای نخستین بار به اهلی کردن حیوانات و نیز کشاورزی پرداخته و به موفقیت در این زمینه برسند.
استان مازندران که درحال حاضر شاهد طبیعت زیبا و تاریخی این استان هستیم، بخشی کوچک از سرزمین پهناوری بود که مورخان و همچنین جغرافی دان ها از آنها با نام های پشتخوارگر، فرشوادگر و پدشخوارگر یاد کرده اند.
در کتاب تاریخ طبرستان اثر ابن اسفندیار، بیان شده که وسعت این منطقه در آذربایجان، طبرستان، ری، فومش، گیل دیلم، گرگان و دامغان می باشد و البته اکثر این نام ها در منابع هخامنشی، اشکانی، ساسانی و اسلامی بیشتر یاد شده اند.
اما نکته قابل توجه این است که بعدها بیش از جدایی گیلان و گرگان یا جرجان از این منطقه، نواحی باقیمانده را با نام های مازندران، رویان و طبرستان می گویند.
یکی از موضوعات جالبی که وجود دارد این است که برخی از مورخان اسلامی درخصوص نام طبرستان که برگرفته از دو کلمه طبر با تبر و دستان که پسوند مکان می باشد، گفته اند که این نام به دلیل اینکه مردم طبرستان از تبر جهت شکستن هیزم استفاده می نمودند، محل سکونت آنها طبرستان یا تبرستان شکل گرفت.
برخی از مورخان معتقدند که آماردها از اقوام آسیایی بوده اند و در غرب مارون می زیسته اند. آماردها در ابتدا در آسیای صغیر سکونت داشته اند که پس از اخراجشان توسط مرویان، به ناچار آسیای صغیر را به قصد مازندران ترک کرده و در شهر آمل سکونت می گزیدند. شهر آمل در گذشته آمرد نام داشته است که در طول قرن ها به آمل تغییر می کند.
پس از مهاجرت آریایی ها به ایران، جنگی میان آریایی ها و آماردها صورت می گیرد که در پی این جنگ، قبیله های کوچک دچار شکست شدند و در ارمنستان، آذربایجان و پاریس پخش می شوند. در مقابل این حادثه، به نوشته برخی مورخان اقوام تپور که از دیگر اقوام ساکن در مازندران بودند، پس از پراکنده شدن آماردها در ایران، به مازندران رفتند و جزو طایفه های جنگجو شناخته شدند و به عنوان گارد سلطنتی در سپاه ایران حضور داشتند.
پس از استقرار آریایی ها در ایران، تبرستان را ساتراپی آریایی نژاد نامیدند. مازندران و گیلان که در این زمان، ساتراپی متحد خوانده می شد، فرشوارگر یا پشتخوارگر نامیده شد. به همین دلیل نشان می دهد که مازندران از حدود 500 تا 1500 سال پیش، دارای حکومتی نیمه مستقل می باشد.
در دوره حکومت ساسانیان، خسرو شیرین شخصی به نام قارن که یکی از بزرگان قوم پارس بود را به فرمانروایی مازندران منصوب کرد. قارن در مازندران سلسله ای را به وجود آورد که در حقیقت مبدأ تقویم مازندرانی محسوب می شد و او در زمان فرمانروایی خود، این مقام را در خاندان خود موروثی کرد.
همزمان با روی کار آمدن سلسله آل قارن در مازندران، ایران به تصرف اعراب مسلمان در آمد، اما وجودرشته کوه های البرز در منطقه مانع نفوذ سپاه اعراب به سرزمین شد و این سپاه نتوانست مازندران را تصرف کند. به همین دلیل فرمانروایی این منطقه همچنان تحت تسلط فرمانروایان محلی قرار گرفت.
مردم استان مازندران توانستند حدود دویست سال پس از ورود اسلام به ایران دین خود، در حقیقت دین زرتشت را حفظ کرده ولی رفته رفته به دین اسلام روی آوردند و برخلاف سایر مردم فلات ایران به مذهب شیعه روی آوردند.
علت گرایش مردم مازندران به اسلام، به خاطر وجود سادات و علویانی بوده که در عراق و ایران توسط عباسیان شکست خودند و در پی این حادثه مجبور به مهاجرت شدند و در مازندران ساکن شدند و مردم این سرزمین را با دین اسلام و تشیع آشنا کرده اند.
در این دوران مردم سرزمین مازندران که از خاندان طاهریان دچار خشم فراوان شده بودند، از حسن بن زید خواستند تا در راه استقلال این سرزمین آنها را همراهی کند و حسن بن زید درخواست آنها را پذیرفت و با کمک او سلسله علویان را تأسیس کردند. این سلسله 64 سال حکومت کرد و سرانجام پس از مرگ حسن بن زید، میان سرداران دیلمی اختلاف رخ داد و سلسله علویان منقرض شد. در این دوران برای نخستین بار در مازندران مدرسه ساختند و همچنین موجب مسلمان شدن مردم مازندران شدند.
یکی از سلسله های حاکم در مازندران، سلسله مرعشیان بود که این سلسله پس از سلسله باوندیان روی کار آمدند و به حکومت رسیدند. سلسله مرعشیان از شاخه سربداران محسوب می شدند که توسط سید قوام الدین مرعشی تأسیس شد. سرانجام با حمله تیمور گورکانی به ایران، سلسله مرعشیان در مقابل تیمور گورکانی شکست خوردند و به ماوراء النهر تبعید شدند. به همین دلیل پس از تبعید به ماوراء النهر، مدتی از جنگ و درگیری پرهیز کردند. پس از درگذشت امیر تیمور، سادات مرعشی با کسب اجازه از شاهرخ میرزا، به سرزمین مازندران بازگشتند و بر این سرزمین حکومت کردند.
قدرت سلسله مرعشی در زمان سلطنت شاه عباس اول به طور کلی ازبین رفت و پس از برچیده شدن بساط حکومت ملوک الطوایفی تبرستان که همچنان تا سال 1006 هجری قمری ادامه داشت، این سرزمین به سلطه و نظارت شاه عباس اول درگیر سلاطین بعدی درآمد.
در زمان نادرشاه افشار، جهت مقابله با دشمنان علی الخصوص دشمنان شمالی و روسی، در سرزمین مازندران کارخانه کشتی سازی دایر شد و موجب رونق بیشتر در منطقه شد. در نهایت در دوران حکومت فتحعلی شاه قاجار، مازندران به سرزمینی سر سبز و زیبا تبدیل شد و به عنوان منطقه استراحتی و تفریحی مورد توجه قرار گرفت و در طی دو سفر، ناصر الدین شاه دستور تعمیر راه ها و کاروانسرا ها را صادر نمود. در زمان سلسله پهلوی منطقه مازندران همانند دیگر مناطق کشور از راه های ارتباطی برخوردار بود و به دلیل شرایط آب و هوایی و محیط و همچنین چشم اندازهای زیبا و نزدیکی این منطقه به تهران، به محلی جهت استراحت و تفریح اکثر مردم ایران تبدیل شد.
استان مازندران، استانی در شمال ایران و در کرانه های دریای خزر می باشد. استان مازندران یکی از پر جمعیتترین مناطق ایران از لحاظ تراکم جمعیت می باشد. این استان دارای 22 شهرستان می باشد و وسعتی معادل 1.46 درصد از وسعت ایران را دارا می باشد. اما به دلیل قرار گرفتن این استان در ساحل جنوبی بزرگترین دریاچه جهان موسوم به دریای خزر و هم جوار بودن آن با چهار کشور ساحلی این دریا، یعنی ترکمنستان، قزاقستان، روسیه و آذربایجان و از طرفی دیگر قرار گرفتن این استان در شمال تهران، از موقعیت استراتژیکی برخوردار می باشد.
امتیاز حمل و نقل دریایی با کشورهای همسایه از طریق منطقه ویژه و همچنین بندر قدیمی نوشهر، منطقه ویژه و جدید امیر آباد بهشهر و اسکله نفتی نکا در شرق استان مازندران و اتصال آن به شبکه سراسری راه آهن در کشور و وجود فرودگاه های بین المللی فرودگاه دشت ناز شهر ساری، نوشهر و رامسر و همچنین جاده بین المللی هراز در استان موجب تردد بسیار در استان مازندران شه است.
دسترسی به زیر ساخت مناسب ارتباطی، به همراه تسهیلات ویژه زیر بنایی در آب، برق، گاز و فاضلاب به همراه شرایط آب و هوایی معتدل و طبیعت گوناگون و مختلف و اراضی بسیار حاصلخیز در این استان جهت توسعه صنعت گردشگری و دسترسی به بازارهای هدف داخلی و خارجی، امکان توسعه را در استان مازندران در قالب بخش های محوری گردشگری، کشاورزی، صنعتی و تجاری و همچنین فناوری اطلاعات و ارتباطات را به صورت یکجا در خود استان گرد آورده است.
این استان از میراث فرهنگی بسیار غنی و بیشترین میزان نرخ دانش آموختگان با تحصیلات دانشگاهی استان مازندران در میان تمامی استان های ایران، شرایطی مناسب جهت افزایش و گسترش سرمایه گذاری داخلی و خارجی استان در سطح منطقه شمال و ایران فراهم نموده است و این استان یکی از با سوادترین استان ها در کشور است.
از زبان و گویش مردم استان مازندران اگر بخواهیم سخن بگوییم، مردم این داستان به زبان تبری، گیلکی و فارسی سخن می گویند. جمعیت مردم استان مازندران حدود سه میلیون و دویست هزار نفر است که حدود 60 نقطه شهری و تقریباً بیش از هزار آبادی دارد. مردم مازندران پس از آذری زبان ها، رتبه دوم در مهاجرت به تهران و پایتخت نشینی را دارند که آمار آنها تقریباً بیش از یک و نیم میلیون نفر تخمین زده شده است.
آداب و رسوم مردم استان مازندران
چهارشنبه سوری: یکی از آداب و رسوم به جا مانده در ایران، مراسم چهارشنبه سوری است که این جشن در آخرین چهارشنبه سال برگزار می شود. هر ساله صبح روز چهارشنبه آش هفت ترشی درست می کنند که این آش از هفت نوع ترشی تهیه می شود. آنها شامل آب نارنج، آب لیمو، آب انار، سرکه، گوجه سبز و آب نارگیل می باشد که پس از آماده شدن آن را میان همسایه ها پخش می کنند و در غروب آن روز می خوانند با چهارشنبه سوری کمی پارسال دسوری کمی، امسال دوسوری کمی
نوروزخوانی: یکی دیگر از رسومات مردم مازندران نوروزخوانی است که نوروزخوانان هر ساله پانزده روز قبل از فرا رسیدن عید نوروز به روستاها می روند و اشعاری در مدح اهل بیت ترانه های محلی می خوانند و طلیعه سال جدید را به مردم روستا نوید می دهند. نوروزخوانان از گروه های چند نفره هستند که یک نفر اشعار را می خواند، یک نفر ساز می زند و دیگری که به او کوله کش گفته می شود به در خانه های مردم می رود و می خواند و ساکنان منازل با دادن شیرینی، گردو، تخم مرغ، نخود و کشمش و پول از آنان پذیرایی می کنند.
عید نوروز: هنگام لحظه تحویل سال همه افراد خانواده دور هفت سینی که خانم خانه با ظرافت و نهایت سلیقه خود چیده است و درحالی که پدر خانواده مشغول خواندن دعای تحویل سال است، همگی منتظر تحویل سال هستند. در زمان گذشته که همچون زمان حال امکانات نبود و حتی امکانات ارتباطی نظیر رادیو و تلویزیون نبود، با تیراندازی کردن و یا گفتن اذان زمان تحویل سال را به مردم اعلام می کردند.
قبل از تحویل سال، مادر خانه با یک مجمع شامل قرآن، آینه، آب، هفت سین، سبزه و شاخه های سبز جوان می باشد را با خود به داخل خانه آورده و در چهار گوشه اتاق ها را آبپاشی کرده و قرآن را در کنار سفره هفت سین می گذارد و شاخه های سبز جوان را به این نیت که سالی سرسبز و خرم برای خانواده باشد، بر روی طاقچه می گذارد.
غذایی که مادر خانواده در روز عید طبخ می کند به رسم همیشه و هرساله سبزی پلو با گوشت یا مرغ می باشد. در این روز هم درگذشتگان را فراموش نمی کنند و غذایی نیز جهت خیرات برای اموات خود می پزند و میان همسایگان و مردم نیازمند پخش می کنند. از هنگام غروب به اعتقاد اینکه چراغ خانه آنها همیشه نورانی و روشن باشد، بر سردر خانه ها شمع یا شعله آتش آویزان می کنند.
جشن نوروز ماه: در اواسط مرداد ماه، مردم استان مازندران جشنی به نام جشن نوروزماه هر سال برگزارمی کنند. این جشن به مناسبت این است که زمانی که نخستین محصول برنج زودرس رسید، با همان برنج جمع آوری شده و تازه غذا درست کنند. همینطور به مناسبت اینکه این برداشت و جمع آوری برنج پایان کاریک سال گذشته آنها می باشد را جشن می گیرند. بدین صورت که همانند روز سیزده به در، آنها اعتقاد دارند که باید این روز را در بیرون از روستا به سر برند و این جشن در حقیقت یک نوع سپاسگزاری به درگاه خداوند می باشد.
این مراسم تنها جزئی از بسیار آداب و رسوم مردم استان مازندران می باشد که همچنان با انجام دادن این رسم و رسومات در جشن ها و مراسم مختلف به نگه داشتن رسومات درگذشتگان خود می پردازند.